کغار نامه

هنری،اجتماعی،سیاسی

کغار نامه

هنری،اجتماعی،سیاسی

بخشهایی از نمایشنامه "خورده بورژواها"

خورده بورژواها 


پتوروک:چه دریای ارومی و چه سهیلی عاشقانه ای که دامن پهن کرده به دشت.(کلیب متوجه حضور او می شود)هوا صاف و ستاره ها! اه ستاره ها...(خطاب به کلیب) شب پر ستاره خدا نگاش می افته بهدریا و دشتهای دور و ادمهای دور افتاده.بیا شمع روشن کنیم.

{کلیب شمع نیم سوخته ای به دست می گیرد. انرا روی شمع پتوروک میگیرد 

که از شعله ان ، شمع خود را روشن کند. به چشمهای دخترک خیره مانده ، 

شمع را فراموش میکند.} 


پتوروک: اگه اینجوری بگیریش هم شمع اب میشه هم دست من بیشتر می سوزه.

             {کلیب عجولانه دست میکشد. هر دو شمع ها را روی طاقچه برکه قرار میدهند.} 

پتوروک: شب ها وسوسه میشم بزنم به دشتهای دور. سراغ خدا رو بگیرم. که خزیده شاید به گل دونه های لیمو. به بوته های خار اون کوه بلند...(سکوت) تو برا چی اینجایی؟

کلیب: چی؟ 

پتوروک: این جا چی کار میکنی؟ 

کلیب: من! یه جورایی مراقبم. مراقب باد و بارون ، دریا... 

پتوروک: چطوری؟ 

کلیب: که اگه رم کردن به مردم بگم که ، که اگه دریا قراره طوفانی بشه کسی قایق به اب نندازه. 

پتوروک: چطوری اینا رو یاد گرفتی؟ 

کلیب: بچه که بودم وسائل هواشناسی کار دستی مدرسه ام بود. همیشه بالا رو نگاه میکردم. به ابرها خیره میشدم. به کوچ پرنده ها و وزش باد توی گندم زار. صدای ترق و تروق بارون و فصل گرد افشانی گلهای نوروزی. بچه که بودم از درختهای بلند و تنومند بالا میرفتم و به کوه های دور ذل میزدم و توده مه ای که روی قله های دور چنبره زده بود. 

                                    

                                                                                          سیدذبیح موسوی(کغار)

نظرات 2 + ارسال نظر
حامد رضوانی دوشنبه 2 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 13:43

دم پتروک گرم

قربانت حامد جان. دلم برات تنگ شده رفیق

ایسا/تئاتریکال سه‌شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 21:33

اجرای نمایش رومئو و ژولیت در مهرماه 1393

بالاخره پس از 2 سال ، اجرای عمومی نمایش رومئو و ژولیت میسر شد و مجوز اجرای این نمایش از سوی شورای نظارت و صدور مجوز نمایش استان صادر شد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد